يک نشريه آمريکايي در تحليلي با برشمردن عواملي که پيوندهاي ايران و روسيه را مستحکم ميکند استدلال کرده طرح دولت فعلي آمريکا براي شکستن ائتلاف ايران و روسيه دارد حاصلي جز شکست در بر نخواهد داشت.
وي در اين گزارش در نشريه «فارنافرز» تصريح کرده کاخ سفيد به عنوان بخشي از طرح آشتيجويي با مسکو در صدد ايجاد شکاف در همکاريهاي ديرينه بين روسيه و ايران است. او مينويسد که مطابق اين خط فکري، با دادن امتيازهاي مناسب به روسيه ميتوان، اين کشور را به انجام اين کار قانع کرد.
يک مقام آشنا با خط فکري کاخ سفيد گفت: «مطمئنا بين روسيه و ايران اختلافهايي وجود دارد. چيزي که مشخص نيست اين است که پوتين در قبال تضعيف ائتلافش با ايران چه امتيازي را مطالبه ميکند.»
تحليلگر فارنافرز مينويسد: «رئيسجمهور جديد و مشاورانش ممکن است به زودي دريابند که تفرقهافکني سريع در روابط ايران و روسيه مطالبهاي بس زيادهخواهانه است. وقايع دهه گذشته شواهد فراواني در اختيار قرار ميدهند مبني بر اينکه پيوندهاي نظامي، سياسي و اقتصادي که ايران و روسيه طي ربع قرن گذشته ايجاد کردهاند، فوقالعاده مستحکم و ناگسستني هستند.»
وي در ادامه ضمن اشاره به اينکه «مسکو بيش از هر زمان ديگر به تهران نياز دارد» نوشته است: «و امروز، دلايلي وجود دارد براي اينکه باور داشته باشيم که همکاري راهبردي بين دو کشور مستحکمتر از هميشه است.»
بلندپروازيهاي روسيه
فارنافرز در ادامه اين يادداشت مدعي شده که ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه با ايجاد نهادهاي موازي تشکيلات بينالمللي در صدد احياي نفوذي مانند شوروي سابق براي روسيه است.
«پوتين در يک سخنراني مشهور در کنفرانس امنيتي مونيخ گفت که فروپاشي شوروي سابق بزرگترين فاجعه قرن بيستم بوده است. او در سالهاي بعد، نوعي از سياست خارجي را دنبال کرده که محور آن را تا اندازه زيادي بازسازي نسخه اصلاحشده حوزه نفوذ شوروي سابق تشکيل ميدهد.»
از منظر نظامي، پوتين تشکيلات امنيتياي مانند «سازمان پيمان امنيت جمعي» و «سازمان همکاريهاي شانگهاي» را ايجاد کرده و يا از آنها حمايت کرده است. در عرصه اقتصادي، او در صدد تقويت نهادهاي جايگزين اتحاديه اروپا، مانند «اتحاديه اقتصادي اوراسيا» است.
روسيه در عرصه سياسي هم سرمايهگذارياش را روي برقراري روابط گستردهتر با بلاروس و دولتهاي آسياي مرکري و اروپاي شرقي متمرکز کرده است.
«ماحصل اين اقدامات، ايجاد چيزي است که ميتوان آن را امپراطوري پسامدرن روسي نامگذاري کرد.»
تحليلگر فارنافرز مدعي شده که ايران نقش زيادي در اين برنامههاي روسيه دارد: «اين کشور، متحدي دلخواه براي اوراسياگراهاي روسيه است - يعني آن دسته از کساني که قائل به اين ايده هستند که روسيه داراي هويت تمدني متمايز است. از مشهورترين نمونه معاصر پيروان اين تفکر ميتوان از الکساندر دوگين نام برد که در اثرش به نام 'بنيانهاي جغرافياي سياسي' خواستار ائتلاف با ايران شد.»
از نظر دوگين و همسلفانش موقعيت راهبردي ايران در منطقه خاورميانه، در کنار فرهنگ و تاريخ متمايزش، اين کشور را به شريکي جذاب - البته به صورت موقت- براي روسيهاي که خواستار تجميع قدرت براي به دست آوردن نقش جهاني است، تبديل ميکند.
«برمان» در ادامه استدلال کرده تلاشهاي مداوم مسکو براي ارتقاء جايگاه ايران از عضو ناظر به عضو سازمان همکاري شانگهاي نشاندهنده ارزش راهبردياي است که تهران براي مسکو دارد.
پيوندهاي اقتصادي ايران و روسيه
ايران، علاوه بر اين از اهميتي حياتي براي اقتصاد روسيه برخوردار است. طي سالهاي اخير قيمت پايين نفت و تحريمهاي کشورهاي غربي عليه روسيه سلامت اقتصادي روسيه را به خطر انداخته است. در چنين شرايطي، ايران از اهميت ويژهاي براي اقتصاد روسيه برخوردار شده است.
تحولات سوريه
روسيه براي حفظ حضورش در خاورميانه نيز به ايران نياز دارد. روسيه نيز همانند ايران به بازيگري حياتي در جنگ ادامهدار سوريه تبديل شده است.
احياي تجربه کلينتون
تحليلگر فارنافرز مينويسد تمامي اين عوامل حاکي از اين هستند که عليرغم تمايلات شديد کاخ سفيد، ائتلاف ايران و روسيه هم مستحکم و هم بادوام است. در واقع، تلاش دولت ترامپ، بيشباهت به تلاشهاي مکرر دولت بيل کلينتون در دهه ۱۹۹۰ براي جداکردن سوريه از ايران و وارد کردنش به محور غربي نيست. اين تلاشها با شکستي مفتضحانه رو به رو شدند، چرا که واشنگتن تا اندازه زيادي اهميت استراتژيکي که سوريه براي تهران قائل بود را ناديده گرفت.
برمان در پايان اين مقاله به دولت ترامپ پيشنهاد کرده است که با در نظر گرفتن اين عوامل براي ايجاد شکاف در روابط تهران و مسکو تلاش نکند.
فارس